پارت ۲

که یهو با کله خوردم به چیزی از شدت درد چشمامو بستم با خودم فک کردم شاید دیوار باشه ولی وسط خیابون دیوار همه این فکرا توی یه دیقه تو مغزم پلی میشد که چشمامو باز کردم دیدم ی پسرس که فک کنم ازمم بزرگتر بود ایش منتظر بهش نگاه کردم که گفت : چیه
کلارا: نمیخوای معذرت خواهی کنی‌؟
تام: اینو من باید بگم (تام همه جمله هاش ریلکسه)
کلارا: چی اومدی کوبیدی به سرم بعدشم میگی معذرت خواهی کنم ؟؟؟ (با تعجب)
تام:بیخیال بابا و رفت و شونش و کوبید به کلارا
کلارا: پسره ی وحشی (زیر لب)
به سمت خونه قدم میزدم همینجوری تو فکر بودم که رفتم خونه
گلوریا: کجا بودی دیر کردی
کلارا: حالا ی بار نیم ساعت دیر کردما
گلوریا:خیلی خب بابا بیا منو بخور
کلارا: اصلا خوابم نمیاددد
گلوریا: یه فیلم بزارم ببین یه فیلمی پدا کردم اصلا عالییی
کلارا: خیلی خب باشه من میرم پاپ کورن بیارم
پاپ کورنا رو اوردمو گلوریا هم فیلمو پلی کرد

از زبون تام
اصلا حوصله بحث با اون دختره رو نداشتم واسه همینم رفتم خونه که دیدم متیو اینجاس
متیو : کجا بودی پسر ۴۰ دیقس منتظرما
تام: خیلی خستم میرم بخوابم
متیو هییی الان؟ بیا ی دست بازی کن بعد تاممم...هیییی....اه لعنتی
دیدگاه ها (۰)

پارت ۳

پارت ۴

پارت ۱

آشنایی با رومان

پارت ۸

پارت ۷

کیوت ولی خشن پارت ۵ساعت ۶ بود که هوا کاملا تاریک شده بود تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط